موسسه جوانه های امید و نشاط راستین

موسسه پیشگیری از اعتیاد و آسیبهای اجتماعی با مجوز رسمی از سازمان بهزیستی استان کرمانشاه

موسسه جوانه های امید و نشاط راستین

موسسه پیشگیری از اعتیاد و آسیبهای اجتماعی با مجوز رسمی از سازمان بهزیستی استان کرمانشاه

نویسندگان
آخرین نظرات
  • ۱۰ اسفند ۰۱، ۰۴:۰۳ - سجاد بختیاری نژاد
    عالیه

  

 

 

نسل جدیدی از درمان ها به آسیب هایی که اغلب زمینه ساز اعتیاد است، می پردازد

دبلیو

وقتی در 23 سالگی وارد مرکز توانبخشی شدم، فهمیدم که تروما رشته‌ای است که در بیشتر داستان‌های اعتیاد بافته شده است. بسیاری از افراد در برنامه من بی توجهی یا بدرفتاری وحشتناکی از جمله سوء استفاده جنسی را که در کودکی تجربه کرده بودند توصیف کردند. با این حال، به نظر می رسید که تعداد کمی از آنها متوجه شده بودند که این چیزها چقدر آسیب زا بوده است. آثار تروما در زندگی خودم نیز در آن زمان برای من آشکار نبود، شاید به این دلیل که والدینم خیلی بدتر از این رنج کشیده بودند. با این حال، اکنون می توانم ببینم که برخی از حساسیت های شدید من، مانند ترس من از شلوغی و محوطه، به طرز وحشتناکی منعکس کننده داستان پدرم است.

زمانی که پدرم در مجارستان مهدکودک بود، او و مادرش در میان هزاران قربانی گرسنگی اردوگاه‌های کار اجباری در قطاری که عازم آشویتس بود، له شدند. با به دست گرفتن کنترل متفقین در سال 1944، نازی ها آن را رها کردند. پدرم تا یک سال بعد صحبت نکرد و بیشتر عمرش با افسردگی دست و پنجه نرم کرد. ضربه روحی مادرم عادی تر بود: او در اوایل نوجوانی مادرش را به دلیل سرطان از دست داد. آنها پدر و مادر دوست داشتنی بودند، اما من با احساس بی لیاقتی بزرگ شدم زیرا هیچ کاری که انجام دادم به اندازه کافی خوب به نظر نمی رسید. من که به راحتی تحت تأثیر برخوردهای حسی و اجتماعی قرار می گرفتم، اغلب گریه می کردم، که منجر به آزار و اذیت من در مدرسه می شد.

در نوجوانی متوجه شدم که مواد مخدر – ابتدا ماری جوانا، سپس روانگردان ها و در دهه 1980 کوکائین – ارتباط اجتماعی را برای من آسان تر می کند. اما هروئین که به من احساس آرامش و رضایت و امنیت می داد، مورد علاقه من بود. در سال 1986 من روزانه آمپول زدم و مجبور شدم دانشگاه کلمبیا را ترک کنم. دو سال بعد، وقتی 80 پوند وزن داشتم و قبلاً تلاش‌های ناموفق زیادی برای ترک سیگار انجام داده بودم، در نهایت متوجه شدم که مصرف 40 بار در روز کوکا و هروئین قطعاً به این معنی است که معتاد هستم و به کمک نیاز دارم.

 
 

مانند بسیاری از دوره های بازپروری حتی اکنون، دوره ای که من در آن شرکت کردم بر اساس برنامه 12 مرحله ای الکلی های گمنام (AA) بود. این سازمان در سال 1935 توسط یک دلال سهام و دکتری تأسیس شد که معتقد بودند اعتیاد آنها به الکل ناشی از "نقص شخصیت" است، مانند خودخواه بودن و اجتناب از مسئولیت. عنصر فعال اصلی برنامه‌های 12 مرحله‌ای، که اکنون برای هر نوع اعتیاد وجود دارد - از کوکائین گرفته تا پرخوری و قمار - به نظر می‌رسد حمایت اجتماعی از جلسات گروهی باشد. اینها به میلیون ها نفر از جمله من کمک کرده اند. اما برخی از جنبه های این برنامه به افرادی آسیب رسانده است که به آنها گفته شده بود که رعایت دقیق قوانین تنها راه بهبودی است . یکی از آموزه‌های مشکل‌ساز این است که بهبودی مستلزم آن است که افراد معتاد رفتار نادرست خود را دلیل مشکلات خود بدانند – به جای تشویق آن‌ها به درک اینکه چرا ممکن است به‌ویژه به دنبال آرامش در مواد باشند.

افزایش آگاهی از نحوه درهم تنیده شدن اعتیاد و تروما، نسل جدیدی از استراتژی های درمانی را به وجود آورده است.

در دهه‌های اخیر، مجموعه‌ای از تحقیقات ثابت کرده‌اند که تجربیات نامطلوب دوران کودکی در ایجاد اعتیاد به مواد حیاتی است. یک بررسی در سال 2021 نشان داد که بیش از 40 درصد از افراد مبتلا به اعتیاد به مواد افیونی نوعی سوء استفاده یا غفلت در دوران کودکی را گزارش کرده‌اند و 41 درصد از زنان در دوران کودکی مورد آزار جنسی قرار گرفته‌اند که بسیار بیشتر از میزان برای جمعیت عمومی است. یک مطالعه متفاوت نشان داد که در بین افراد مبتلا به هر نوع اعتیاد، حداقل 85 درصد حداقل یک تجربه نامطلوب دوران کودکی داشته اند که هر تجربه اضافی خطر را افزایش می دهد. این ارتباط در میان افرادی که مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) هستند، مشخص است که با فلاش بک ها و سایر اختلالات روانی که می توانند در پاسخ به یک رویداد تکان دهنده یا وحشتناک ایجاد شوند، مشخص می شود. در میان افرادی که برای هر نوع اعتیادی تحت درمان قرار می‌گیرند، یک سوم مبتلا به PTSD فعال هستند – و در میان افراد مبتلا به PTSD، 58 درصد با مصرف مواد مشکل داشتند.


این آگاهی از چگونگی پیوند نزدیک اعتیاد و تروما، نسل جدیدی از استراتژی های درمانی را به وجود آورده است که به طور همزمان به هر دو موضوع می پردازند. تا کنون آنها بیشتر برای افراد مبتلا به PTSD و اعتیاد آزمایش شده اند - و این ایده را تقویت می کنند که تروما باعث مصرف مواد می شود. ترزا لوپز کاسترو، دانشیار روان‌شناسی در کالج شهر نیویورک می‌گوید: «آنچه می‌بینیم قابل توجه است. هنگامی که علائم PTSD کاهش می یابد، مشکلات ناشی از مصرف مواد کاهش می یابد، اما برعکس آن اغلب اتفاق نمی افتد. بررسی اعتیاد خود من در چهار دهه گذشته مرا متقاعد کرده است که مراقبت‌های آگاهانه از تروما نسبت به روش‌های سنتی که اغلب به دنبال از بین بردن استقلال بیمار هستند و در نتیجه خطر ایجاد زخم‌های موجود یا ایجاد ضربه‌های تازه را به دنبال دارد، برتری دارد.

تیرنجی که فرد را مستعد اعتیاد می کند، لازم نیست آشکار باشد. همانطور که در مورد من، ممکن است به ظاهر پیش پا افتاده باشد که توسط والدین افسرده بزرگ شده یا در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار گرفتن. سایر شرایطی که آسیب پذیری را افزایش می دهد شامل داشتن والدین معتاد یا بیمار روانی است. شاهد خشونت؛ از دست دادن والدین؛ یا تجربه یک بیماری، تصادف، درگیری یا فاجعه تهدید کننده زندگی. مطالعه ای بر روی کل جمعیت سوئد نشان داد که تجربه تنها یکی از این تجربیات بالقوه آسیب زا ممکن است خطر ابتلا به اختلالات مصرف مواد را دو برابر کند.

 
 

تصویربرداری از مغز و سایر تکنیک‌ها مسیرهای عصبی را که تروما را با اعتیاد در هم می‌پیچد، از بین برده‌اند . هر دوی این تجربه‌ها سیستم‌های پاداش مغز را تغییر می‌دهند، که افراد را به جستجوی ضروریات تکاملی مانند غذا، آب، رابطه جنسی و مهم‌تر از همه، ایمنی ترغیب می‌کند. با این حال، سیگنال‌های مغزی پیچیده هستند و بسیاری از «سیستم‌های» به ظاهر مجزا مدار مشابهی دارند. سیستم‌هایی که پاداش یا تنبیه را پیش‌بینی می‌کنند، عمیقاً با تعدیل استرس در هم تنیده شده‌اند: بسیاری از همان انتقال‌دهنده‌های عصبی و مناطق مغزی که در ایجاد انگیزه برای جستجوی لذت و سیری نقش دارند، به حفظ امنیت ما نیز کمک می‌کنند.

برای مثال، دوپامین ما را به جستجوی منابع لذت مرتبط با بقا و تولید مثل و همچنین اجتناب از تهدیدات سوق می دهد. انتقال دهنده عصبی بر روی مخطط و قشر جلوی مغز، که هر دو در قسمت جلویی مغز قرار دارند، عمل می کند و به ما کمک می کند تا پیش بینی کنیم که آیا یک تجربه پاداش دهنده یا ناراحت کننده خواهد بود. این کار را با ایجاد احساس "خواستن" انجام می دهد - یا برای لذت بردن بیشتر یا برای فرار از درد. و در طول تجربیات ترسناک یا استرس زا ، درون زا یا خود تولید شده، مواد افیونی معروف به اندورفین و انکفالین در مغز ترشح می شوند. اینها توسط هورمون های غدد فوق کلیوی و هیپوفیز به عنوان بخشی از سیستم کلاسیک پاسخ به استرس برای کاهش درد و تسهیل گریز هدایت می شوند. این مواد افیونی همچنین باعث ایجاد احساس خوب در غذا، رابطه جنسی و معاشرت می شود و باعث احساس «دوست داشتن» چیزی یا شخصی و احساس سیری و راحتی می شود.

 
 

بزرگ شدن در یک محیط تهدیدآمیز و استرس زا می تواند این مدار را تضعیف کند. مطالعات بر روی انسان و حیوان نشان می دهد که ناملایمات در دوران کودکی تنظیم هورمون های استرس مانند کورتیزول را تغییر می دهد. این هورمون‌ها که در طول استرس طولانی مدت یا حاد ترشح می‌شوند، نواحی مغز مانند آمیگدال را تغییر می‌دهند که با احساسات قوی، به‌ویژه ترس و ناراحتی فعال می‌شود. استرس در اوایل زندگی همچنین هسته اکومبنس را تغییر می‌دهد، بخشی از جسم مخطط که کلید اعتیاد است: این باعث می‌شود ما بیشتر از چیزهایی که حس خوبی دارد بخواهیم. نواحی حافظه مانند هیپوکامپ نیز به شدت تحت تأثیر قرار می گیرند و برخی از خاطرات را بسیار قوی و برخی دیگر را بسیار ضعیف می کند. لوپز-کاسترو می گوید: «سیستم پاداش و سیستم استرس ما با تلاش برای رفع نیازهای کاهش تهدید هماهنگ می شود.

تحقیقات نشان می‌دهد افرادی که آسیب‌های دوران کودکی را تجربه کرده‌اند، نسبت به نشانه‌های یک تهدید بالقوه آگاه‌تر و حساس‌تر هستند. برای مثال، شخصی که پدرش همیشه خشمگین بود، ممکن است حتی حالت‌های خنثی صورتش را عصبانی تفسیر کند . علاوه بر این، زمانی که فردی در معرض تهدید است، اغلب واکنش‌های سریع ضروری است. اما تکرار آنها مناطق عاطفی مغز را تقویت می کند و تأثیر قشر جلوی پیشانی را کاهش می دهد، که باعث می شود اقدامات تکانشی ترمز شود. بنابراین زندگی با ترس و اضطراب می تواند کنترل تکانه ها را مختل کند - و باعث می شود برخی از کودکان احتمال بیشتری داشته باشند که هم تهدید را در جایی که نیست ببینند و هم به سرعت به آن واکنش نشان دهند ، بدون در نظر گرفتن عواقب. چنین پاسخگویی می تواند در محیط های تهدیدآمیز نجات دهنده باشد. اما زمانی که واکنش های تکانشی با توانایی کودک در یادگیری اینکه موقعیتی در واقع امن است تداخل می کند و در نتیجه منجر به رفتارهایی می شود که دیگران آن را پرخاشگرانه می دانند، می تواند مضر باشد.

حتی پس از پایان تروما، این تغییرات مغزی باقی می مانند. لوپز-کاسترو می‌گوید: «توانایی ما برای تغییر به تفکر، «اوه، همه چیز در حال حاضر امن است» بسیار به خطر افتاده است. این اختلال می‌تواند منجر به این شود که یک فرد به تسکین فوری-مثلاً با مصرف مواد مخدر- بر برنامه‌ریزی آینده‌ای که نامشخص یا بعید به نظر می‌رسد بهتر از حال باشد، اولویت دهد.

بدن علمی; منبع: «اثرات بدرفتاری در دوران کودکی بر ساختار، عملکرد و اتصال مغز»، توسط مارتین اچ. تیچر و همکاران، در Nature Reviews Neuroscience ، جلد. 17; سپتامبر 2016 ( مرجع )

 

 

 

 

یکی دیگر از پیامدهای احتمالی ناملایمات در اوایل زندگی، آنهدونیا ، ناتوانی در تجربه لذت است که به نوبه خود می تواند انگیزه را سرکوب کند. تجربه خودم از آن یک احساس ترس و کسل‌کننده خلق بود که نمی‌توانستم آن را به زبان بیاورم، اما باعث می‌شد مدام در پوست خودم احساس ناراحتی کنم. این علامت یکی از ویژگی‌های رایج افسردگی است و جای تعجب نیست که افراد را در برابر استفاده نادرست از موادی آسیب‌پذیر می‌کند که نوید تسکین را می‌دهد.

 
 
 
 
 

 

 

 

لوپز-کاسترو توضیح می‌دهد: «وقتی تروما در اوایل زندگی اتفاق می‌افتد، واقعاً به نوعی ما را بی‌ثبات می‌کند – اما ما خودمان را سازگار می‌کنیم. سازگاری‌های مربوطه در سیستم‌های پاداش و استرس می‌تواند به افراد کمک کند تا زنده بمانند، اما همچنین می‌توانند بر تنظیم احساسات تأثیر بگذارند. به طور کلی، استرس شدید اولیه می‌تواند یک حس کلی ترس و بی‌لذتی ایجاد کند – بنابراین اگر بچه‌های آسیب دیده در معرض داروهایی قرار بگیرند که دوپامین را تقویت می‌کنند یا سیستم‌های اپیوئیدی مغز را فعال می‌کنند، به شدت مستعد معتاد شدن هستند زیرا این داروها هیجان و آرامش را برای آنها به ارمغان می‌آورد. در غیر این صورت کمبود

 

 

 

در عین حال، ژنتیک با تعیین پیش‌فرض‌ها بر خطر اعتیاد تأثیر می‌گذارد. به عنوان مثال، برخی از نوزادان راحت‌تر مضطرب می‌شوند، در حالی که برخی دیگر مزاج آرام دارند. این تغییرات منعکس کننده پاسخگویی و انعطاف پذیری سیستم های استرس و پاداش است. تقریباً نیمی از خطر ابتلا به اختلالات مصرف مواد به طور ژنتیکی تعیین می شود، اما نحوه بروز این استعداد بسیار متفاوت است. برخی از ژن‌ها افراد را از طریق ویژگی‌های شخصیتی مانند تمایل به هیجان‌جویی یا مشکلات در کنترل تکانه، در معرض خطر قرار می‌دهند . دیگران با ایجاد مشکل در تمرکز ، خلق و خوی ضعیف یا اضطراب کار می کنند . با این حال، برخی دیگر، مانند ژن‌های مرتبط با متابولیسم الکل، خطرات مرتبط با مواد خاص را تغییر می‌دهند.

 
 
 
 
 

 

 

 

استرس تروماتیک اغلب چیزی است که این ویژگی ها و تمایلات را به آسیب شناسی یا ناتوانی هدایت می کند. اعتیاد اغلب از تلاش برای خوددرمانی علائم ناشی می شود - به همین دلیل است که درمان ترومای زمینه ای می تواند برای درمان ضروری باشد.

 

 

 

مایکل، کهنه سربازی در 30 سالگی که با PTSD و اعتیاد دست و پنجه نرم کرده است، به خوبی درک می کند که آنها چگونه با هم ارتباط دارند. (اسامی برای حفظ حریم خصوصی تغییر کرده است.) خوشبختانه، او توانست به عنوان بخشی از مطالعه ای که توسط Sudie Back، استاد و مدیر علوم اعتیاد در دانشگاه پزشکی کارولینای جنوبی رهبری می شد، هر دو را به طور همزمان تحت درمان قرار دهد.

 

 

 

این درمان شامل روان درمانی به نام COPE بود که مخفف عبارت «درمان همزمان PTSD و اختلالات مصرف مواد با استفاده از قرار گرفتن در معرض طولانی مدت» است. COPE به خودی خود در آزمایشات بالینی متعدد ایمن و مؤثر است. مطالعه ای که مایکل در آن ثبت نام کرد، آزمایش کرد که آیا افزودن هورمون پیوند اجتماعی اکسی توسین می تواند نتایج را بهبود بخشد یا خیر. چنین درمان های ترکیبی برای اختلالات همزمان، نگاهی اجمالی به مراقبت بهتر در آینده ارائه می دهد.

 
 
 
 
 

 

 

 

مایکل در یک مزرعه زندان بزرگ شد، جایی که پدرش در اصلاحات کار می کرد. او از همان اوان کودکی مورد آزار یکی از بستگان بزرگ‌ترش قرار گرفت و او را مورد ضرب و شتم قرار داد و دائماً او را به تجاوز جنسی تهدید کرد. او درست بعد از دبیرستان به نیروی هوایی پیوست و در افغانستان برای انجام وظایف مخاطره آمیز داوطلب شد. او می‌گوید: «18 ساله بودم و می‌خواستم داستان‌هایی تعریف کنم. با این حال، اولین باری که واحد او مورد حمله قرار گرفت، او در چند دقیقه اول خوابید، که باعث شد شروع به مصرف داروهای محرک کند: او هرگز نمی خواست دوباره غافلگیر شود.

 

 

 

مبارزه و مشاهده این همه رنج و مرگ باعث PTSD شد. (به نظر می رسد سوء استفاده در دوران کودکی خطر ابتلا به PTSD را در مراحل بعدی زندگی در پاسخ به استرس های حاد افزایش می دهد.) در آن زمان، مایکل می گوید، همه چیز «سوررئال» به نظر می رسید و او واقعاً چیزی را از نظر احساسی پردازش نمی کرد. او همچنین مشروب می‌نوشید و مقادیر زیادی «سرعت» مصرف می‌کرد - محرک‌هایی مانند آمفتامین‌ها که بیداری را تقویت می‌کنند و در دوزهای زیاد می‌توانند باعث پارانویا شوند. او می‌گوید: «افراد در سلسله فرماندهی من متوجه شدند که من با عصبانیت مشکلات زیادی داشتم. مایکل با تشخیص مشکل خود با مواد محرک، در سال 2007 مصرف آنها را ترک کرد و شروع به مشاوره برای مقابله با عصبانیت شدید خود کرد که یکی از علائم رایج PTSD است. او پس از شش سال خدمت به خانه بازگشت، در سازگاری با او مشکل داشت و به شدت مشروب می‌نوشید. او در سال 2023 در دادگاه ثبت نام کرد.

 
 
 
 
 

 

 

 

COPE شامل 12 جلسه 90 دقیقه ای هفتگی است که توسط یک درمانگر آموزش دیده رهبری می شود. از آنجایی که میل به مواد مخدر اغلب توسط استرس ایجاد می شود، COPE تنظیم هیجانی بهتری را آموزش می دهد و در نتیجه به PTSD و اعتیاد به طور همزمان رسیدگی می کند. از شرکت کنندگان در این برنامه خواسته می شود تا تجربیات آسیب زا خود را به طور مکرر در مکانی امن بازگو کنند، که به آنها کمک می کند تا خاطرات استرس زا را مدیریت کنند و از محیط ها و تجربیاتی که می توانند آنها را تحریک کنند اجتناب کنند. آنها همچنین به تدریج در معرض موقعیت های چالش برانگیز فزاینده ای قرار می گیرند که معمولاً با سرعتی که کنترل می کنند از آنها اجتناب می کنند.

 

 

 

تغییرات مغزی ناشی از ناملایمات می‌تواند منجر به این شود که یک فرد تسکین فوری را به برنامه‌ریزی برای آینده‌ای مبهم ترجیح دهد.

 

 

 

لوپز-کاسترو می گوید: «در قلب تروما – و مسائل مربوط به تروما – اجتناب است. مواجهه درمانی با جایگزینی اجتناب با رویکرد، مغز را برای تشخیص ایمنی دوباره آموزش می دهد. با گذشت زمان، این استراتژی هم توانایی تحمل استرس و هم ظرفیت آرام ماندن را در موقعیت‌هایی که ترس، غم یا خشم مرتبط با آسیب‌های گذشته را برمی‌انگیزد افزایش می‌دهد، که برای بهبودی از PTSD و اعتیاد ضروری است. از آنجایی که الکل و سایر مواد مخدر اغلب در طول احساسات شدید میل می‌شوند و برای مقابله با آن استفاده می‌شوند، COPE راه‌های جایگزینی برای مدیریت پریشانی مانند تکنیک‌های تنفس و کمک گرفتن از دیگران را نیز آموزش می‌دهد.

 
 
 
 
 

 

 

 

علاوه بر این، از آنجایی که تروما با احساس درماندگی در مواجهه با نابودی احتمالی مشخص می شود، بهبودی از آن مستلزم به حداکثر رساندن احساس کنترل، امنیت و خودمختاری بیمار است. برای رسیدن به این هدف، درمان باید بسیار ساختارمند و قابل پیش بینی باشد تا بیمار بداند چه چیزی را انتظار دارد و در صورت طاقت فرسا شدن می تواند عقب نشینی کند. بک می‌گوید: «ما با آنها در مورد منطق صحبت می‌کنیم که بسیار مهم است.

 

 

 

متأسفانه بسیاری از برنامه های ترک اعتیاد، سؤالات مربوط به فرآیند را به عنوان مقاومت در برابر بهبودی می دانند. به تازه واردان برنامه‌های 12 مرحله‌ای اغلب گفته می‌شود که «ساکت کن و گوش کن» زیرا «بهترین فکر شما را به اینجا رساند». این رویکرد نادیده‌انگیز می‌تواند بی‌اعتمادی ایجاد کند، به‌ویژه اگر بیماران درک کنند که مشاوران در هنگام فشار دادن به آنها برای مقابله با ترس‌هایشان به جای کمک‌کننده، تنبیه‌کننده هستند. در مقابل، درمانگران موثر تروما و اعتیاد دقیقاً توضیح می‌دهند که چرا از بیماران می‌خواهند با موقعیت‌های دردناکی که بیشتر به دنبال فرار از آن‌ها هستند، روبرو شوند – و چگونه این کار وقتی به آرامی و با تشدید شدت اندازه‌گیری‌شده و قابل کنترل انجام شود، قدرت این خاطرات را کاهش می‌دهد. .

 
 
 
 
 

 

 

 

خاطرات آسیب‌زا اغلب به‌طور متفاوتی در مغز ذخیره می‌شوند، که ممکن است دلیل این باشد که چرا افراد مبتلا به PTSD آنها را به‌عنوان «فلاش‌بک» تجربه می‌کنند و احساس می‌کنند که در اینجا و اکنون دوباره ترس را تجربه می‌کنند. فرآیند درمانی در COPE می‌تواند یادآوری بیمار از آسیب‌های گذشته را از تجربه مجدد کامل آن‌ها به گفتن داستانی ساده از آنچه اتفاق افتاده تبدیل کند - و ممکن است به مغز کمک کند تا این خاطرات را به طور معمول‌تر پردازش کند. همانطور که بک اشاره کرده است، برنامه COPE علائم PTSD را کاهش می دهد و به نوبه خود میل و مصرف مواد مخدر را کاهش می دهد. صرفاً قطع داروها به مشکلات اساسی کمک نمی کند و در واقع می تواند علائم را تشدید کند.

 

 

 

یکی دیگر از مشترکات برجسته بین اعتیاد و PTSD این است که حفظ ارتباطات اجتماعی قوی معمولاً برای بهبودی پایدار ضروری است زیرا روابط سالم از نظر فیزیولوژیکی برای رهایی از استرس ضروری است. این پویایی از دوران نوزادی شروع می‌شود : نوزادان به معنای واقعی کلمه نمی‌توانند سیستم استرس خود را بدون استفاده از تماس مراقبین، تعدیل کنند که باعث ترشح مواد افیونی درون‌زا و اکسی توسین می‌شود و احساس راحتی و ایمنی ایجاد می‌کند. در رشد طبیعی، اکسی توسین ممکن است این کاهش استرس را در حضور عزیزان به فعال شدن سیستم اپیوئیدی مرتبط کند. هر دو ماده زمانی ترشح می‌شوند که والدین فرزندان خود را آرام می‌کنند و ارتباطی بین والدین و راحتی ایجاد می‌کنند. بعداً، وقتی مادر «بو بو را می‌بوسد تا بهتر شود»، این حرکت باعث تحریک اندورفین می‌شود تا درد را تسکین دهد و اشک‌ها را متوقف کند.

 
 
 
 
 

 

 

 

در تحقیقات قبلی، بک و همکارانش دریافتند که پیوند درمانی بین بیمار و درمانگر عامل اصلی بهبودی است - بنابراین آنها فکر کردند افزودن اکسی توسین ممکن است این ارتباط را بهبود بخشد. یک مطالعه توسط گروهی از افرادی که PTSD بدون اعتیاد داشتند نشان داد که اکسی توسین تغییرات مثبت را تسریع می‌کند. مطالعه جدید، که شامل افرادی بود که دچار PTSD با اعتیاد بودند، تکمیل نشده یا کور نشده است، بنابراین مایکل نمی داند که آیا این هورمون را دریافت کرده است یا دارونما. اما او می داند که بهتر شده است.

 

 

 

مایکل با توضیح اینکه چه چیزی بیشتر به او کمک کرد، می‌گوید: «فکر می‌کنم واقعاً فقط می‌توانستم برخی از چیزهایی را که کنار گذاشته بودم و سپس به روشی که کل فرآیند پیش رفت، کنار بگذارم. او تاکید می‌کند که رابطه‌اش با درمانگرش بسیار مهم بود و او را «بسیار با شخصیت» و «بسیار فهمیده» خواند. تکرار و امنیت عاطفی به او کمک کرد تا تجربیاتش را درک کند و آنها را محکم‌تر پشت سر بگذارد. او اکنون قادر است بدون بازگشت به نوشیدن الکل اجباری قبلی خود به میزان متوسط ​​از الکل استفاده کند.

 
 
 
 
 

 

 

 

الفرویکرد امیدوارکننده دیگری که می تواند با درمان اعتیاد ترکیب شود، به عنوان درمان پردازش شناختی (CPT) شناخته می شود. این درمان به جای افشای و رام کردن خود خاطرات آسیب زا، بر به حداقل رساندن افکار تحریف شده و خودپنداره بیماران متمرکز است. این می تواند به ویژه برای افرادی مفید باشد که ترس از خاطرات آسیب زای خود آنها را از مرور مجدد تجربیات باز می دارد - بزرگترین مانع برای موفقیت COPE و سایر درمان های مواجهه.

 

 

 

ساندرا از 15 سالگی با دوستانش شروع به نوشیدن کرد. او می گوید: «به یاد دارم که از سنین پایین احساس اضطراب می کردم. "این فقط این احساس را برای من کاهش داد." در طی چند سال بعد او به الکل و بعداً کتامین وابسته شد که شروع به استفاده از آن در ریو کرد.

 

 

 

ساندرا در اوایل دهه 20 خود به تازگی درمان اختلال مصرف مواد خود را در برنامه ای در شهر نیویورک به نام مرکز انگیزه و تغییر آغاز کرده بود که توسط دوست پسری که قصد جدایی از او را داشت گروگان گرفت و مورد حمله جنسی قرار گرفت. او پس از اینکه مربی مرتبط با آن سازمان به او کمک کرد تا او را دستگیر کند و دستور منع را بگیرد، CPT دریافت کرد.

 
 
 
 
 

 

 

 

ساندرا می‌گوید که این درمان «باورهای نادرست یا ایده‌های اصلی که شما در مورد جهان و سایر افراد به دلیل آسیب دیدگی داشته‌اید» را هدف قرار داده است. او چندین مثال می‌زند: «یکی از موارد اصلی این بود که من هرگز دوست دختر خوبی نخواهم بود یا مثلاً دوست دختر. من هرگز خوشبختی را نمی یابم یا دیگر هرگز احساس امنیت نخواهم کرد.»

 

 

 

سابقش بارها به او گفته بود که او تنها کسی است که او را می خواهد. CPT به بیماران کمک می‌کند تا این ایده‌ها را آزمایش کنند و تعمیم‌های بیش از حد و تفکر فاجعه‌باری را که نشان می‌دهند رد کنند. هنگامی که این افکار هذلولی در ایمنی درمان بیان می‌شوند، قدرت آنها کاهش می‌یابد و راه‌های سالم‌تر دیدن می‌تواند جایگزین آنها شود. ساندرا در ابتدا سعی کرد مصرف الکل و سایر مواد مخدر را تعدیل کند اما در نهایت تصمیم به پرهیز کرد.

 

 

 

تروما در میان افراد معتاد به قدری شایع است که باید تمام برنامه های درمانی برای رفع آن آماده شود.

 

 

 

او اکنون بیش از یک سال است که هوشیار است، اما با برنامه‌های 12 مرحله‌ای که در زمان‌های مختلف امتحان کرده بود و اکنون به صورت انتخابی از آن استفاده می‌کند، رابطه مختلطی دارد. او مجبور شد یکی از حامیان مالی یا مربی AA را کنار بگذارد، که سعی کرد او را درگیر نسخه مضر مرحله چهارم کند، که در آن مردم "موجودی اخلاقی" را برای بررسی عیوب شخصیتی که برنامه به عنوان اعتیاد اساسی می‌داند، تهیه می‌کنند. نسخه مکتوب این مرحله از شرکت کنندگان می خواهد که بر پذیرش نقش در رویدادهای مهم زندگی خود تمرکز کنند تا بتوانند مسئولیت اعمال خود را بر عهده بگیرند. در طول این تلاش، حامی ساندرا از او خواست تا به دنبال نقش خود در مورد حمله قرار گرفتن باشد. او می گوید: «من فقط موافق نبودم ،» و او اسپانسر را اخراج کرد. برای قربانیان تروما، این باور که مورد تجاوز جنسی یا آزار قرار گرفتن به نوعی تقصیر آنها بوده است، عمیقاً آسیب زا است - و یکی از باورهایی است که هدف COPE و CPT تغییر است، نه تقویت. این روزها ساندرا برای حمایت اجتماعی در برخی جلسات AA شرکت می کند، اما با کسانی که ایده های مشکل ساز در مورد مراحل را مطرح می کنند، درگیر نمی شود.

 
 
 
 
 

 

 

 

تجربه خود من از مرحله چهارم بسیار مثبت‌تر بود، عمدتاً به این دلیل که فردی که با او کار کردم تشخیص داد که مانند بسیاری از زنان دیگر که با اعتیاد دست و پنجه نرم می‌کنند، مشکل بزرگ‌تری با نفرت و سرزنش خودم نسبت به تلاش برای اجتناب از مسئولیت‌پذیری داشتم.

 

 

 

ارائه دهندگان درمان در سال های اخیر سعی کرده اند از این رویکرد "عشق سخت" دور شوند. اما حذف آن دشوار است زیرا بسیاری از 12 پله‌ای که به‌عنوان مشاور استخدام می‌شوند بر این باورند که آنچه برای آنها مفید است باید برای همه کارساز باشد. بدتر از آن، بسیاری از امکانات، که اغلب به آنها "جوامع درمانی" می گویند، از فرقه منقرض شده ای به نام Synanon الگوبرداری شده اند که به نظر می رسد اولین درمان واقعی برای اعتیاد به هروئین را پیدا کرده است. رهبری سینانون معتقد بود که انجام داوطلبانه مراحل بسیار نرم است و این روش را به روشی اجباری تبدیل کرد و از رویارویی، تحقیر و حملات احساسی به عنوان راه‌هایی برای تحمیل تغییر استفاده کرد. (AA - یک گروه داوطلبانه و خودگردان - هیچ موضع رسمی در مورد سیاست ها و اقدامات درمانی نمی گیرد، بنابراین نمی تواند به سوء استفاده از برنامه خود رسیدگی کند.)

 
 
 
 
 

 

 

 

نزینگا هریسون یکی از بنیانگذاران و مدیر ارشد پزشکی Eleanor Health است که خدمات بهداشت روانی و اعتیاد آنلاین و سرپایی مبتنی بر شواهد را به حدود 30000 نفر در هفت ایالت ایالات متحده ارائه می دهد. او می گوید که اکثریت قریب به اتفاق این بیماران تجربه منفی قبلی با درمان داشته اند. آن‌ها در اوایل زندگی‌شان ضربه‌های روحی را تجربه کردند و سپس وارد درمان می‌شوند و خود درمان آسیب‌زا است، رها شدن را تقویت می‌کند و ارزش آن‌ها را بی‌ارزش می‌کند.»

 

 

 

لوپز-کاسترو می‌افزاید که «شرم‌انگیزی که بخشی از تجربه آن‌ها از آسیب‌دیدگی بوده است، سپس در محیط‌های [درمان] که به آنها گفته می‌شود، «تو ضعیف، بی‌ارزش هستی» برانگیخته می‌شود.» او با مردم مصاحبه کرده است. مبتلا به PTSD که به کوکائین و هروئین معتاد بودند و از برنامه ای که برای کاهش خطرات سلامتی مرتبط با استفاده از سرنگ، سوزن های تمیز دریافت می کردند. بسیاری، به‌ویژه افراد مسن‌تر، گزارش دادند که تجربه قبلی‌شان از درمان، فریاد زدن یا وادار شدن به شستشوی زمین با مسواک و استفاده از کلاهک بود. او می‌گوید: «این برای آنها واقعاً وحشیانه بوده است، و این تجربیات شکل‌دهنده آنها از درمان بود.»

 
 
 
 
 

 

 

 

لوپز-کاسترو کار روی مطالعه‌ای را آغاز می‌کند که به بررسی این موضوع می‌پردازد که آیا ارائه مراقبت‌های همدلانه و آگاهانه به افرادی که مواد مخدر تزریق می‌کنند می‌تواند به شرکت‌کنندگان در کاهش آسیب‌های مرتبط با مصرف مواد کمک کند یا خیر. این تلاش مبتنی بر بینش درمانگران کاهش آسیب است که دریافته‌اند برخی از افراد آسیب دیده حتی نمی‌توانند الگوهای مصرف مواد خود را تغییر دهند بدون اینکه ابتدا روش‌های جایگزین برای مدیریت علائم تروما را یاد بگیرند.

 

 

 

پTSD و اعتیاد را نیز می توان از طریق رویکردهایی که باعث افزایش انعطاف پذیری عصبی می شود، که توانایی مغز برای تغییر و انطباق در پاسخ به تجربه است، مقابله کرد. نوروپلاستیسیته در طول عمر متفاوت است. اوایل دوران کودکی و نوجوانی به عنوان دوره‌های حساس یا بحرانی شناخته می‌شوند که در آن مغز بیشترین توانایی را برای یادگیری سریع و تغییر مسیر خود به دو صورت مثبت و منفی دارد. اگر تجارب نامطلوب در این زمان‌ها اتفاق بیفتد، می‌توانند الگوهای رفتاری ناکارآمد را تغییر دهند و تغییر آن‌ها را دشوار کنند.

 

 

 

بنابراین، درمان‌هایی که انعطاف‌پذیری را تغییر می‌دهند، احتمالاً مفید خواهند بود، تا زمانی که در شرایطی استفاده شوند که افراد بتوانند با خیال راحت استراتژی‌های سالم‌تری برای سازمان‌دهی طرز فکر و عمل خود بیاموزند. همه چیزهایی که در حال حاضر دارای اثرات ضد افسردگی هستند - از داروهایی مانند فلوکستین (پروزاک) گرفته تا ورزش - همچنین انعطاف پذیری را افزایش می دهد و ممکن است درمان های دیگر برای PTSD و اعتیاد را تقویت کند.

 
 
 
 
 

 

 

 

جالب اینجاست که اخیراً مشخص شده است که داروهای روانگردان مانند LSD و قارچ های سیلوسایبین به سرعت انعطاف پذیری را افزایش می دهند و ممکن است با بازیابی انعطاف پذیری مرتبط با دوره های بحرانی عمل کنند . اکنون محققان در حال مطالعه این مواد برای درمان PTSD و اعتیادهای مختلف هستند و آزمایش‌های بالینی اولیه با MDMA که در محاوره‌ای به عنوان «اکستازی» یا «مولی» شناخته می‌شود، نتایج امیدوارکننده‌ای را نشان می‌دهد. MDMA نه تنها نوروپلاستیسیته را افزایش می دهد، بلکه باعث آزاد شدن اکسی توسین می شود، که ممکن است دلیل این باشد که چرا مردم اغلب تجربه خود را در مورد دارو به عنوان احساس ارتباط، همدلی و محبت توصیف می کنند. این ویژگی اجتماعی ممکن است آن را به ویژه برای افراد مبتلا به PTSD و اعتیاد مفید کند.

 

 

 

یک کارآزمایی بالینی بر روی افراد مبتلا به PTSD متوسط ​​تا شدید، که در سال 2023 در Nature Medicine منتشر شد ، نشان داد که 46 درصد از شرکت کنندگان با درمان به همراه MDMA علائم بهبودی کامل داشتند، در مقایسه با 21 درصد در گروهی که همان درمان را به همراه دارونما دریافت کردند. اکنون محققان استرالیایی در حال مطالعه ترکیب COPE و MDMA برای افراد مبتلا به PTSD و اختلال مصرف الکل هستند. مطالعات دیگری درباره داروهای روانگردان مختلف برای درمان اعتیاد و PTSD، به طور جداگانه یا همزمان، نیز در حال انجام است. سازمان غذا و داروی ایالات متحده MDMA، LSD و psilocybin را به‌عنوان داروهای بالقوه «دستیابی به موفقیت» معرفی کرده است که آنها را در مسیر سریع‌تری برای تأیید قرار می‌دهد. با این حال، در اوایل آگوست، FDA درمان با کمک MDMA را برای PTSD رد کرد و از آن خواست برای ارزیابی بیشتر مزایا و ایمنی، فاز 3 آزمایش دیگری انجام شود.

 

 

 

هر دو اعتیاد و PTSD شرایط پیچیده ای هستند و بعید است که هر رویکرد واحدی برای همه کارساز باشد. اما اکنون گزینه های بیشتری نسبت به همیشه وجود دارد که باید شانس بیشتری برای بهبودی به همراه داشته باشد. رویکردهای مبتنی بر شواهد مانند COPE و CPT باید به طور گسترده‌تری در دسترس قرار گیرند، و افراد معتاد باید برای انتخاب روش‌های درمانی که به بهترین وجه با نیازهایشان هماهنگی دارد، توانمند شوند. از آنجایی که تجربه آسیب زا در میان افراد مبتلا به اعتیاد بسیار رایج است، همه برنامه های درمانی باید برای رفع آن آماده شوند – و اطمینان حاصل شود که درمان حداقل هیچ آسیبی ندارد.

 

 

 

من خوش شانس هستم که زمانی که ناامید و آسیب پذیر بودم از آسیب زاترین انواع درمان اجتناب کردم. اگرچه هنوز در معرض برخی از اعمال مشکوک بودم، مانند اینکه در یک محیط اقتدارگرا با من رفتار می‌شد، اما در نهایت توانستم، همانطور که یکی از شعارهای بسیار مفید AA می‌گوید، «آنچه را دوست دارم بردارم و بقیه را رها کنم». تروما و دلسوزانه تر کردن درمان اعتیاد نه تنها کار درستی است، بلکه ساده ترین راه برای بهبود سریع نتایج و ترغیب مردم به استقبال از مراقبت های بسیار مورد نیاز است.

 
 

 

 

 

مایا سزالاویتز نویسنده اخیراً با عنوان Undoing Drugs: How Harm Reduction Is Changing the Future of Drugs and Addiction (کتاب هاچت، 2021) است . او یکی از نویسندگان نظریات برای نیویورک تایمز و نویسنده یا یکی از نویسندگان هفت کتاب دیگر است

 

https://www.scientificamerican.com/article/new-treatments-address-addiction-alongside-trauma

 

 

 

  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۰۳ ، ۲۳:۰۰
سجاد بختیاری نژاد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برای بسیاری از مردم، اعتیاد به مواد مخدر چیزی بیش از یک اعتیاد است. به خودی خود تبدیل به یک هویت می شود. هنگامی که با اعتیاد دست و پنجه نرم می کنید، وارد شدن به درمان اعتیاد به مواد مخدر می تواند به عنوان تسکین نهایی از رفتارهای خود ویرانگر شما به نظر برسد. تنوع درمان‌های موجود ممکن است بسیار زیاد باشد، اما منابع مفیدی وجود دارد که می‌تواند به شما در درک هر یک از آنها کمک کند و تصمیم بگیرید که کدام رویکرد درمانی اعتیاد به مواد مخدر برای شما بهترین کارآمد است. در اینجا هفت درمان موثر ترک اعتیاد به مواد مخدر آورده شده است که به شما کمک می کند یک بار برای همیشه بر اعتیاد غلبه کنید. 1. درمان شناختی رفتاری درمان شناختی رفتاری (CBT) یکی از موثرترین درمان‌ها برای اعتیاد است، عمدتاً به این دلیل که تمام جنبه‌های این اختلال را بررسی می‌کند. می توان آن را با انواع مواد از جمله الکل و داروهای تجویزی مانند مواد افیونی استفاده کرد. CBT به مشتریان می آموزد که چگونه افکار، احساسات و رفتارهای ناسالم را شناسایی و تغییر دهند تا الگوهای سالم تری بسازند. برای مثال، یک معتاد ممکن است یاد بگیرد که چگونه از وسوسه‌ها یا محرک‌هایی که او را به رفتار اعتیادآور بازمی‌گرداند، اجتناب کند. CBT همچنین شامل جلسات خانواده درمانی است که در آن اعضای خانواده می توانند یاد بگیرند که چگونه می توانند از عزیزان خود حمایت کنند بدون اینکه آنها را قادر کنند یا اوضاع را بدتر کنند. 2. مدیریت اضطراری مدیریت اضطراری یک برنامه درمان اعتیاد است که به بیماران برای رهایی از مواد مخدر پاداش می دهد. بیماران با چیزی که می خواهند، مانند تلویزیون یا آی پد جدید، تا زمانی که برای مدت معینی عاری از مواد مخدر بوده اند، پاداش می گیرند. اگر بیماران شرایط لازم برای درمان را برآورده نکنند، پاداش برداشته می شود و روند دوباره شروع می شود. مدیریت اقتضایی می تواند در توسعه مهارت های مقابله ای سالم مفید باشد زیرا انگیزه ای برای موفقیت فراهم می کند. 3. خانواده درمانی خانواده درمانی یکی از موثرترین روش های ترک اعتیاد است. خانواده درمانی نه تنها به فرد، بلکه به خانواده و چگونگی تأثیر آنها از مصرف مواد مخدر نیز می پردازد. خانواده درمانی به تقویت مهارت های ارتباطی، شناسایی محرک ها و الگوها، حل مشکلات با هم و کاهش استرس به طور کلی کمک می کند. مشاوره خانواده یا زوج می تواند برای افرادی که مردد هستند یا توانایی پرداخت سایر انواع درمان اعتیاد به مواد مخدر را ندارند بسیار مفید باشد. برخلاف برخی از درمان های دیگر که در اینجا ذکر شده است، مشاوره خانواده به هیچ گونه خدمات اضافی مانند دارو یا سم زدایی نیاز ندارد. 4. گروه درمانی گروه درمانی یک درمان موثر برای کسانی است که با اعتیاد دست و پنجه نرم می کنند. در یک محیط گروهی، معتادان می توانند تجربیات، قدرت و امید خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارند. گروه درمانی همچنین به فرد کمک می کند تا بفهمد که در این مبارزه تنها نیست و بسیاری دیگر تجربیات مشابهی را پشت سر گذاشته اند. آنها می توانند از اشتباهات یکدیگر درس بگیرند و بفهمند که چه چیزی از نظر بهبودی بهتر عمل می کند. گروه درمانی سودمند است زیرا معتاد در حین کار برای غلبه بر اعتیاد خود از حمایت دائمی برخوردار است. همچنین مسئولیت‌پذیری را تقویت می‌کند، زیرا وقتی می‌دانید که باید هر هفته در مقابل اعضای گروه گزارش دهید، سخت است که دروغ بگویید یا ناصادق باشید. 5. درمان فردی درمان فردی یکی از رایج ترین روش های درمانی در برنامه های ترک اعتیاد است. در این شکل از درمان، شما با یک درمانگر به صورت انفرادی ملاقات خواهید کرد و در مورد افکار و احساسات خود در مورد اعتیاد، آنچه که رفتار اعتیادآور شما را تحریک می کند، و چگونگی کنار آمدن با احساسات صحبت می کنید. این می تواند به شما کمک کند تا در مورد اعتیاد خود و چگونگی تأثیر آن بر زندگی شما اطلاعات بیشتری کسب کنید. جلسات درمانی فردی معمولاً 45 دقیقه طول می کشد، اما بسته به نیاز فرد می تواند کوتاه تر یا طولانی تر باشد. 6. درمان به کمک دارو درمان با کمک دارو یکی از موثرترین گزینه های درمانی برای اعتیاد است. این شکل از درمان ترکیبی از روان درمانی با داروهایی است که اثرات فیزیکی و روانی ترک را کاهش می دهد. متادون و سوباکسون دو داروی رایج مورد استفاده در این درمان هستند، اما درمان های دیگری نیز وجود دارد. هدف این نوع درمان تثبیت هوشیاری فرد است تا بتواند روی سایر جنبه‌های زندگی خود مانند رسیدگی به مسائل سلامت روان، مشکلات شغلی یا پویایی خانواده کار کند. 7. برنامه 12 مرحله ای برنامه 12 مرحله ای سازمانی است که با پیروی از مجموعه ای از دستورالعمل ها، بهبودی از اعتیاد را ارائه می دهد. این یک گروه خودیاری برای کسانی است که اعتیاد دارند و خانواده‌هایشان، که در آن اعضا به یکدیگر کمک می‌کنند هوشیار بمانند و مشکلات خود را حل کنند. برنامه 12 مرحله ای در طول سال ها به بسیاری از افراد کمک کرده است تا بر اعتیاد غلبه کنند زیرا یک سیستم حمایتی را ارائه می دهد و سبک زندگی جدیدی را برای معتادان در حال بهبودی ایجاد می کند. در این نوع درمان، معتادان می آموزند که چگونه الگوهای فکری خود را تغییر دهند و همچنین عادات سالم تری را برای زندگی بدون مواد مخدر اتخاذ کنند.

https://whatsapp.com/channel/0029Vb1ifLcBqbrHDRQ4Z711

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۰۳ ، ۱۲:۵۵
سجاد بختیاری نژاد


 

 بر اساس گزارش جهانی مصرف مواد سال 2021، در سال 2020 بیش از 269 میلیون نفر در طی سال گذشته مواد اعتیادآور مصرف کرده بودند که بیشترین مصرف به مواد اعتیادآوری نظیر اکستازی، اپیوئیدها، آمفتامین، اکستازی و سپس کوکائین اختصاص داشت.
هر چند که مصرف قرص‌ ترامادول  در بین جوانان رشد قابل توجهی داشته است. بر اساس همین گزارش در بین سال‌های 2014 تا 2019 بیش از 84 درصد مواد مخدر در دنیا در کشور افغانستان تولید می‌شد. روند تولید و مصرف مواد محرک از سال 1998 تا 2018 رشد قابل توجهی داشته است و به بالاترین میزان خود طی دهه‌های اخیر رسیده است. مواد محرک جدید(NPSها ) نیز رشد قابل ملاحظه‌ای داشته است و تعداد آن در سال 2018 به 541 مورد رسیده است.
با گسترش شبکه های اینترنتی فرصت مناسبی برای خرید و فروش مواد از طریق اینترنت از جمله سایت dark- net  افزایش یافته و شناسایی این سایت ها بسیار دشوار می باشد، ولی میزان خرید و فروش مواد اعتیادآور از طریق دارک نت هنوز نامشخص است. استراتژی های جدیدی که توسط متصدیان آزمایشگاههای تولید مواد به کار گرفته می شود:
- استفاده از روش های فریبنده تر برای تولید پیش مواد تولیدی
-  استفاده از کشورهای انتقال دهنده ای که سیستم کنترل ضعیفی دارند.
-  ظهور گروههای سازمان یافته ی مجرمانه ویژه در تدارک مواد پیش ساز
-  به کار گیری نیروهای محلی و بومی در تولید و قاچاق مواد اولیه
-  استفاده از اینترنت
-  سوء مصرف پیش سازهای دارویی مانند پیش سازهای افدرین که به راحتی می تواند به پیش سازهای دیگر تبدیل شود.
- ظهور پیش ماده های شیمیایی طبقه بندی نشده از جمله پیش ماده هایی که می تواند به سادگی به پیش سازهای جدید تبدیل شود. یکی از پیش سازهای تولید متامفتامین.
در حالیکه وضعیت جهانی متاثر از شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی شاهد گسترش مصرف مواد اعتیادآور به خصوص محرک ها و ماری جوانا است، وضعیت موجود در کشور نیز چندان مناسب نیست و بر اساس گزارش های رسمی در حدود 3 میلیون مصرف کننده مواد اعتیادآور در کشور وجود دارند.  اعتیاد در بین زنان طی چهار سال اخیر دو برابر شده است. همچنین اعتیاد عامل 55 درصد از طلاق ها، 30 درصد موارد کودک آزاری و 23 درصد از خشونت‌ها می باشد( رحمانی فضلی، 1393).

کشورمان بزرگترین مصرف کننده‌ی مواد افیونی در جهان محسوب می‌شود( سند جامع فرا بخشی مبارزه با مواد مخدر و اعتیاد، 1386). مصرف مواد محرک در حال افزایش است. علاوه بر این طی دهه‌ی اخیر مصرف انواع مواد اعتیادآور در بین زنان و کودکان افزایش یافته است ( قادری، 1394).
همچنین سن شروع مصرف مواد به 15 سال رسیده است( صرامی،1391). مصرف مواد محرکی نظیر شیشه، هروئین، ترامادول و مواد صنعتی افزایش یافته است و شاهد تغییر الگوی مصرف مواد از سنتی به مصرف مواد صنعتی بوده ایم. بر اساس پژوهش‌ها اعتیاد به مهمترین نگرانی مردم و یکی از پنج آسیب اجتماعی عمده‌ی کشور تبدیل شده است( معتمدی، 1386). هزینه های ناشی از مصرف در کشور در سال 1383 بر اساس دلار 8500 ریال 7/11 میلیارد دلار بوده است که ضرورت اتخاذ استراتژی و برنامه‌های موثر به منظور کنترل و پیشگیری را ضروری می سازد( مختاریان و هاشمی، 1389).
علی رغم اقدامات موثری که در زمینه های پیشگیری، درمان و بازتوانی از اعتیاد به عنوان استراتژی های مقابله با تقاضا و اقدامات قانونی و مقابله ای با عنوان استراتژی های مقابله با عرضه صورت گرفته است اما به نظر می رسد که شاهد نوعی ناهمگونی بین این دو استراتژی هستیم به صورتی که سهم استراتژی مقابله با عرضه دو برابر بیشتر از مقابله با تقاضا است. از طرف دیگر گروههای مختلف درمانی، روش های درمان ( دارویی و غیر دارویی ) در حوزه اعتیاد فعال هستند  و در فرایند پیشگیری، درمان و کاهش آسیب نقش دارند. در این بین مددکاران اجتماعی در کنار سایر متخصصان دارای اصول، ارزش ها و روش های ویژه ای هستند که نقش و جایگاه آنها را دارای اهمیت می سازد. بر همین اساس پرداختن به اصول و جایگاه حرفه ای مددکاران اجتماعی دارای اهمیت زیادی است.
بیان مسئله: هر چند که به دلیل اهمیت نقش مددکاران سخن بسیار است و در این مجال صرفاً به بخشی از آن پرداخته می شود. اساساً مددکاران اجتماعی به دلیل برخورداری از اصول و ارزش های حرفه ای، کدهای اخلاقی و جایگاه ویژه ای که در رابطه با گروههای هدف دارند دارای اهمیت زیادی هستند. لذا مددکاران اجتماعی در هر سطحی که در حوزه اعتیاد فعالیت می نمایند باید متعهد به اصول و چهارچوب حرفه ای بوده و به آن وفادار باشند. زمینه‌های حرفه ای مددکاران اجتماعی نیز در حوزه برنامه های پیشگیری، درمان و بازتوانی از اعتیاد و در بین عموم مردم، گروههای در معرض خطر و گروههای پرخطر است.
به عبارت دیگر مددکاران اجتماعی در همه این حوزه‌ها دارای جایگاه و نقش حرفه ای هستند. امروزه به واسطه گسترش مدل های اجتماعی و اهمیت پرداختن به پیشگیری سطح اول و سوم، اهمیت نقش مددکاران اجتماعی بیشتر شده است. در حوزه پیشگیری اولیه مددکاران به غربالگری، درک استراتژی ها و روش های مبتنی بر شواهد، تمرکز بر عوامل خطر و محافظتی، سوابق خانوادگی، اختلالات روانی بیماران و وضعیت محیطی آنها می پردازند. در پیشگیری ثانویه به مشارکت دادن افراد در فرایند درمان، درک درست از سیستم درمان و نحوه ارجاع به پزشک و روانشناس، تدوین شیوه‌های مداخلاتی، حمایت های مبتنی بر جامعه، استفاده از مصاحبه انگیزشی، مهارت های ارتباطی، تکنیک‌های مبتنی بر پیشگیری از عود، مداخلات مختصر، کاهش آسیب، مدل تغییر رفتار و تکنیک های مبتنی بر شواهد می پردازند. در پیشگیری سطح سوم نیز به مدیریت اختلال مصرف مواد، حذف برچسب پیرامون سوء مصرف کنندگان، آشنا کردن خانواده و بیمار با عوامل بروز مصرف مواد ( عوامل خطر و محافظتی)، ارجاع به منابع حمایتی، استفاده از درمان های مبتنی بر شواهد، بررسی نیازهای اساسی بیماران، دسترسی به خدمات حمایتی و ... بخشی از اقدامات مددکاران اجتماعی است.  با همه این تفاسیر مهمترین اصول حرفه ای مددکاران اجتماعی در حوزه وابستگی به مواد به اختصار به شرح زیر است:
اصل1: اخلاق و ارزش
مددکاران اجتماعی  در کار با افراد سوء مصرف کننده مواد و خانواده های آنها باید اصول اخلاقی و حرفه ای مددکاری اجتماعی را رعایت نموده و سعی نمایند با توجه به این ارزش ها و اصول به ارائه خدمات بپرازند. این ارزش ها شیوه ارتباط با مددجویان است. اصولاً  ارزش ها معیارهای مهمی هستند که از طرف قشر مهم جامعه مطلوب شناخته می شوند و ممکن است در یک سازمان انعکاس یابد ( اپتکار به نقل از بازرگانی ،78:1379) و یا عقاید پایدار که به صورت یک سیستم وجود دارند(روکچ به نقل از بازرگانی،1390 :79). از جمله ارزش های مددکاری اجتماعی می توان به صداقت، تعهد نسبت به انجام مسئولیت های  حرفه ای، احترام به ا رزش های قومی و  مذهبی مددجویان، عدم پیش داوری و نداشتن تعصب در کار با بیماران و .... اشاره نمود.

توجه به اصل فوق در کار با افراد سوء مصرف کننده و خانواده هایشان بسیار مهم است و در حقیقت رعایت اصل فوق در شروع یک ارتباط حرفه ای و ایجاد انگیزه در بیمار جهت شروع و ادامه درمان اساسی است. اخلاق و ارزش های حرفه ای بخش مهم فرایند درمان است. در اکثر مواقع عدم رعایت اصول و ارزش های حرفه ای باعث لغزش بیمار شده و این مسئله ممکن است باعث انصراف بیمار از فرایند درمان و قطع همکاری وی با مددکار و مرکز درمان شود. لذا در فرایند درمان توجه به اصل فوق در شروع، تثبیت و اختتام فرایند درمان اساسی و مهم است.
 
اصل 2: دانش، مهارت و نگرش ها
مددکاران اجتماعی در کار با مددجویان دارای اختلال سوء مصرف، می  بایست ارتباط بین دانش و حرفه را با اقدام تاثیرگذار نشان دهند. دانش معنای گسترده و مختلف دارد.گورودن از نظریه پردازان مددکاری اجتماعی دانش را تصویری می‌داند که انسان از جهان و موقعیتی که در آن قرار گرفته دارد. رینولدوز ویژگی های زیر را برای دانش مقبول عنوان می کند، تجرد، دارای ذهنیت های متقابل، صراحت، دقت و ارتباط تجربی. دانش تجربی نیز آنچه راجع به مردم و نظام های اجتماعی است تعریف می‌کند. مهارت نیز انتخاب تکنیک‌ها و توانایی استفاده موثر از آنها (موارلز و شیفورد به نقل از بازرگانی،1379: 90) .
از نظر بتی بر و رونالد فدریکو اجزای مهارت شامل جمع آوری اطلاعات، توسعه حرفه ای، فعالیت های عملی با گروههای هدف و ارزیابی است. اصل فوق در طرح نقشه کمکی برای بیمار و ارائه کمک های حرفه ای بسیار اساسی است. در کار با مددجویانی که دارای اختلال سوء مصرف مواداند باید به دانش حرفه ای مددکاری اجتماعی توجه نمود. گاه لازم است مددکاران از نظریات جامعه شناسی در تحلیل ساختار و کارکرد فرد وخانواده استفاده نمایند؛ به عنوان مثال مددکاران ممکن است از نظریات جامعه شناسان کنش متقابل نمادین در تحلیل کنش های بیمار استفاده نمایند و یا از دیدگاه رفتارگرایان اجتماعی مانند اسکینر و یا هومنز در تحلیل رفتار سوء مصرف کننده مواد و تقویت انگیزه وی با دادن پاداش - بهره مند شود.
همچنین از نظریات جامعه شناسی کلان جهت تحلیل محله سکونت فرد مصرف کننده و نقش ها و روابط محلی و یا ازدیدگاه ساترلند در تحلیل ارتباط بیمار با سایر افراد مصرف کننده بکار ببرند. علاوه براین مددکاران اجتماعی لازم است از دانش پزشکی جهت اطلاع از تاثیر گذاری مواد مخدر و محرک بر سیستم مغز و اندام های بدن و تاثیر درمان های دارویی استفاده نمایند. لازم است که در جلسات مشاوره فردی با بیمار اجزای دانش روانشناسی و مشاوره و نظریات این علوم را با حرفه مددکاری ترکیب کنند. البته بهره گیری مددکاران از این نظریات تناقضی با دانش حرفه‌ای آنها نداشته و در عوض به آنها کمک می نماید تا با اطلاع و آگاهی کافی به ارائه خدمات حرفه‌ای بپردازند. علاوه بر این مددکاران اجتماعی در کار با افراد سوء مصرف کننده و خانواده هایشان باید مهارت های حرفه ای خود ( شناختی و رفتاری ) را توسعه دهند. مهارت‌های شناختی درباره تفکر در زمینه یک موقعیت ، تشکیلات و سازمان است. مهارت‌های اجتماعی مربوط به ارتباط با بیماران می باشد که از جمله شامل گوش دادن، طرح سوال، ایجاد فضای مناسب، مشاهده ،مصاحبه، انعکاس.
به کارگیری مهارت‌های حرفه ای در شروع درمان و جلوگیری از لغزش و عود مخصوصاً در اوایل درمان بسیار مهم است.مددکاران اجتماعی با بکار گیری مهارت‌های فوق می‌توانند کمک زیادی به تداوم بهبودی بیمار نمایند. نگرش مددکار به بیمار در ارتباط حرفه‌ای نقش مهمی دارد که باید بر اساس واقعیت های موجود و وضعیت بیمار باشد. بیماران بیشتر از هر چیز نیاز دارند تا همانگونه که هستند پذیرفته شوند و از اینکه به صورت ترحم آمیز به آنها نگریسته شود و یا از نگرش مجرمانه نا امید می‌گردند، زیرا آنها با داشتن امید و در بسیاری از مواقع بر اساس امید و انگیزه شروع به درمان می‌کنند، لذا تقویت انگیزه آنها نیازمند داشتن نگرش مثبت به آنها است. نکته مهم این است که بین شخصیت و رفتار بیمار تفاوت قائل شد. اعتیاد یک بیماری رفتاری است و به ذات فرد و شخصیت او ارتباطی ندارد.    
اصل 3:آزمایش و ارزیابی کردن:
مددکاران اجتماعی باید وضعیت سوء مصرف مواد مددجویان را مورد ارزیابی قرار دهند و یک ارزیابی مناسب، کامل و گسترده جهت طرح نقشه کمکی برای ارائه خدمات در یک برنامه درمانی مناسب طراحی نمایند.ارزیابی منبع اطلاعات بسیار مهم جهت تجزیه و تحلیل مشکلات است و جنبه مهم توسعه شناخت در مورد افراد، خانواده ،گروههای کوچک و اجتماعات است. مکس سیپورین ارزیابی را فرایند و محصول شناخت که عمل بر پایه آن نهاده شده می داند.در واقع تجزیه و تحلیل و درکنار هم قرار دادن اطلاعات است. اما ارزیابی 2 کار مهم انجام می دهد:
الف) شناخت مددجو در موقعیتی که در آن قرار دارد.
ب) ارائه برنامه جهت طرح ریزی و عمل
این اصل در ابتدا و در پذیرش بیمار بسیار مهم است و در جلسات اول درمانی وضعیت بیمار به صورت کامل توسط مددکار اجتماعی مورد ارزیابی و تجزیه و تحلیل  قرار می گیرد. اصول درمان غیردارویی باید:
الف) جامع باشند.
ب) دارای ساختار باشند.
ج) بلند مدت باشند.
مددکار اجتماعی باید ارزیابی جامعی از وضعیت بیمار، خانواده، کار و شغل ، روابط با بستگان و اقوام، وضعیت مصرف در بین خانواده ، مواد مصرفی، سوابق درمان و ....به عمل بیاورد. ارزیابی بیمار پایه طرح ریزی برنامه کمکی و مقدمه مشارکت خانواده و افراد مهم در فرایند درمان است. همچنین لازم است وضعیت مصرف مواد بیمار، سابقه مصرف ، میزان مصرف ، انواع مواد مصرفی و ... به منظور ارائه برنامه کمکی مناسب ارزیابی دقیق انجام گرفته تا در خصوص ارائه برنامه کمکی تدابیر لازم اتخاذ گردد. بدیهی است تعداد جلسات، نوع آموزش‌ها و میزان درگیر شدن خانواده و نوع آموزش های خانواده بستگی به ارزیابی مقدماتی دارد. در حقیقت ارزیابی پایه ادامه درمان خواهد بود و امکانات و منابع لازم برای تشخیص و درمان معتادین با تشخیص¬های دوگانه را داشته باشند.                                                         
                                                    
اصل 4: مداخله و برنامه ریزی درمان
مددکاران اجتماعی می بایست ارزیابی را با پیشرفت ترکیب نمایند و طرح های مداخله را با هدف افزایش ظرفیت و حل مشکلات مددجویان اجرا و سعی در  تقویت ارتباط بین خانواده، گروهای همسالان ، مکان های کار و اجتماعات نماید. برنامه ریزی گزینه های مختلف درمان را بررسی می نماید و از تعریف مشکل به سمت حل مشکل حرکت نموده و هدف را با عمل پیوند می‌دهد. اجزای یک برنامه شامل 3 عامل مقاصد و هدف ها، واحدهای مورد توجه و استراتژی‌های یا راهبردهاست. این اصل پیوند بسیار نزدیکی با مرحله قبلی یعنی ارزیابی دارد. عموماً ارزیابی درست از وضعیت بیمار به طرح ریزی برنامه ریزی صحیح در فرایند درمان منجر خواهد شد و هرچه قدر ارزیابی دقیق تر باشد برنامه ریزی و نوع مداخلات نیز دقیق‌تر خواهد بود.
در این مرحله مددکار اجتماعی سعی در ارائه برنامه کمکی و شناسایی نحوه مداخلات و نوع مداخلات خواهد داشت. ضروری است مددکاران اجتماعی نگرش جامعی نسبت به ارائه طرح های مداخله‌ای داشته باشند و در انجام برنامه ریزی به بیمار، خانواده او، گروههای دوستان، محل کار و اجتماع محلی داشته باشند. لذا درمان موفق باید دارای جامعیت، ساختارمند، بلند مدت و خانواده گرا باشد. بنابراین باید در طراحی مداخلات سعی در تنظیم یک برنامه جامعه، ساختارمند و بلند مدت داشته باشیم. زیرا هرچهداخلات طولاتی مدت تر باشد پایداری بیمار در فرایند درمان بیشتر است. همچنین لازم است که مداخلات نیز جامع باشد و در برگیرنده گروههای پیرامون بیمار از جمله خانواده باشد. تحقیقات مختلف نشان داده است که خانواده نقش مهمی در فرایند درمان اعتیاد دارد. اصولاً توجه به بعد خانواده در برنامه ریزی مناسب جهت تداوم درمان بسیار اساسی است. زیرا خانواده از جمله گروههایی است که در فرایند مصرف مواد توسط بیمار آسیب می بیند و همسر و فرزندان و سایر ا عضای خانواده دچار بیماری هم وابستگی می شوند که این امر خود نیز نیازمند درمان بلند مدت و مداخلات جامع در خانواده است.       
 
اصل5-  حمایت و همکاری
مددکاران اجتماعی که خدماتی برای مددجویانی که دچار اختلال سوء مصرف هستند باید مدافع نیازها، تصمیمات و حقوق مددجویان باشند. مددکار اجتماعی باید همکاری میان ارائه دهندگان خدمات را ارتقاء دهد و در جستجوی اطمینان یافتن از این موضوع باشند که افرادی که دارای اختلال سوء مصرف هستند و اعضای خانواده هایشان به خدماتی دسترسی پیدا کنند که به برآوردن نیازهای درمانی‌شان کمک نماید.
این اصل در شناسایی و جستجو برای یافتن منابع کمکی برای بیمار و خانواده وی بسیار مهم و اساسی است. منابع ممکن است مادی و غیر مادی باشند. در این زمینه تهیه بانک اطلاعات از طرف مددکار جهت شناسایی نیازهای بیمار و خانواده وی و منبع اجتماعی بسیار مهم است. موضوع بسیار مهم در این اصل این است که مددکار باید مدافع حقوق و تصمیمات بیمار باشد. این اصل مترادف اصل خود تصمیم گیری در مددکاری اجتماعی است. در اصل خود تصمیم گیری مددجو نیاز و حق مددجویان در انتخاب ها و تصمیاتشان در فرایند مددکاری اجتماعی با هدف کمک به مددجو جهت شناخت نیازها و آشنا ساختن مددجو با منابع جامعه و ایجاد محیط مناسب برای همکاری است. یعنی بیمار باید خود بخواهد و در فرایند انجام کار مشارکت داشته باشد.
در این اصل مددکار نظر خود را درباره برخی از موضوعات به عنوان یک درمانگر به بیمار می گوید اما اصلا او را تحت فشار قرار نمی‌دهد و نظر خود را بر بیمار تحمیل نمی‌کند. گاهی ممکن  است بین خواسته و نیازهای بیمار با خانواده تضاد ایجاد شود و ضروی است مددکار در خصوص نحوه تعامل با خانواده و مشکلات خانواده با بیمار صحبت نماید و چنانچه لازم باشد در جلسات آموزش خانواده این موضوعات به بحث گذاشته شود. نکته ای که در اینجا لازم به ذکر آن است که گاهی در برخی از مصرف کنندگان شیشه و یا محرک ها فرد بیمار قدرت و توانایی تصمیم گیری ندارد و عاجز است. مددکار باتوجه به وضعیت بیمار و با مشارکت خانواده در خصوص درمان بیمار تصمیم بگیرند.
اصل 6- مستند سازی
مددکارا ن اجتماعی می بایست همه خدماتی را که در ارتباط با مددجویان، خانواده هایشان، تماس‌های رودرو و افراد کلیدی را ارائه می‌دهند مستند نمایند. مواردی که ثبت می شوند می‌بایست منطبق با قوانین و استراتژی‌های درمانی باشند. مددکاران اجتماعی باید بر اهمیت زیادی به نوشتن گزارش‌های نشان دهند، زیرا فایده گزارش نویسی در یادآوری دقیق مواردی که اتفاق افتاده و علل رخداد آنهاست. مستند سازی یعنی نوشتن گزارش ها. این گزارش ها ممکن است شامل گزارش مصاحبه‌های فردی، گزارش گروه درمانی، خانواده درمانی ، گزارش پیگیری ها، ارجاعات، شناسایی منابع موجود و ... باشد که به صورت کلی می توان ثبت گزارش در مراکز درمانی را به شرح زیر خلاصه نمود              
- اطلاعات و اسامی مربوط به بیمار و خانواده او.                                                                                  
- فهرست بندی مشکلات                                                                                                                
- اهداف و نقشه های کمکی جهت حل مشکل و پیگیری های مورد نیاز                                                  
البته در نوشتن گزارش رعایت رازداری حرفه ای بسیار مهم است و باید گزارش ها طبقه بندی شده و در مکانی خاص و به دور از دسترسی افراد غیر متخصص نگهداری شود. در نوشتن گزارش لازم است اصول اولیه گزارش نویسی رعایت شود که در اینجا از پرداختن به آن خودداری می شود. در خصوص تهیه عکس و فیلم نیز باید شخصیت، حرمت و چهره افرد کاملاً محفوظ بماند و حتی الامکان از تهیه گزارش همراه با عکس خودداری شود. مگر در مواقعی که ضرورت حرفه ای ایجاب می کند.                 
                                                                                                      
اصل7- رازداری
مددکاران اجتماعی می بایست از اطلاعات محرمانه مددجویانشان محافظت نموده اما در مواردی استثنا  است که از جمله مواردی که احتمال کودک آزاری، آسیب رساندن به خود و ودیگران وجود دارد. مددکاران اجتماعی باید محدودیت های رازداری را برای مددجویان توضیح داده و دلایل خود را برای شروع درمان تبیین کنند.
این اصل دقیقاً منطبق با اصل رازداری حرفه ای در مددکاری اجتماعی است. در خصوص بیماران وخانواده‌هایشان اطلاعات آنها باید کاملاً خصوصی و محرمانه باشد و از در اختیار گذاشتن هر اطلاعاتی  در خصوص وضعیت بیمار، انواع مواد مصرفی و ...به افراد غیر حرفه ای خوداری شود. مددکار باید مطمئن باشد که بیمار از گزارش‌های که نگهداری شده و اطلاعات موجود مطلع است. مددکار همچنین باید مطمئن شود که بیمار از روی آگاهی رضایت داده است که اطلاعاتش ثبت و در اختیار قرار دادن اطلاعات مددجو مستلزم رضایت کتبی مددجوست. اهمیت این اصل از آن رو است که در جوامعی که هنوز به اعتیاد به عنوان یک جرم نگریسته می‌شود و حتی افرادی که برای   درمان مراجعه می کنند اغلب با یک نگرش مجرمانه از طرف جامعه روبه رو می شوند، معمولاً در دعوا و اختلافات خانوادگی این موضوع بهانه ای در دست همسر جهت محکومیت بیمار می شود. هرچند بر طبق قوانین کشوری افرادی که تحت درمان قرار می گیرند از تعقیب و مجازات معاف اند، اما در موارد متعدد دیده شده است که قضات به این اصل توجه چندانی نمی کنند.  در مواردی که احتمال بروز خطرات جانی و آسیب رساندن به بیمار و اعضای خانواده وجود دارد این اصل نقض شده و ضروری است مددکاران اجتماعی در اولین فرصت مشکل را به متخصصین و یا افرادی که ممکن است در معرض خطر باشند اطلاع دهد تا از بروز هر مشکلی پیشگیری شود.
 
معیار 8- ارزشیابی حرفه ای:
مددکاران اجتماعی باید کیفیت، مقتضیات و تاثیرگذاری اقدامشان را در ارتباط با مددجویانی که دچار اختلال سوء مصرف دارند ارزشیابی نمایند.در بررسی میزان تاثیر گذاری و نحوه رسیدن به اهداف سه اصطلاح ارزیابی ، ارزشیابی و پایش داریم. مددکار اجتماعی در فرایند کار با مددجو و خانواده برای سنجش تاثیرگذاری حرفه ای و میزان رسیدن به اهداف درمانی سعی در سنجش اقدامات انجام گرفته می نماید. مددکار ممکن است از ابزار پرسش نامه و یا مصاحبه با بیمار و خانواده وی و یا از طریق بررسی آزمایش های انجام گرفته و نظرات سایر متخصصین و همچنین میزان مشارکت بیمار در فرایند درمان و طول درمان به ارزشیابی در خصوص میزان تاثیر گذاری اقدامات انجام شده بپردازد.
البته نکته مهم این است که در فرایند ارزیابی درمان ضروری است. بیمار و خانواده وی مشارکت فعال داشته و نظرات خود را مطرح نمایند. در اصطلاح درمان، فردی که حداقل 6 ماه از زمان آخرین مصرفش گذشته باشد می‌توان از نظر درمان موفقیت دانست. البته با توجه به معنای عام بهبودی ضروری است به سایر جنبه های زندگی از جمله روابط خانوادگی، روابط کاری و....در ارزشیابی ملاحظه نمود. همچنین پایش در کل فرایند درمان انجام می گیرد.      
                                            
اصل 9- متخصصین و افراد حرفه ای
درمان اختلال سوء مصرف مواد مزمن اغلب یک فرایند پیچیده ای است که با مشکلات اجتماعی، پزشکی، روانشناختی و عود های مکرر شناخته می شود. حجم کار مقدار تلاش مورد نیاز برای رسیدن به پیامدهای مطلوب در ارتباط با مددجویان را منعکس می نماید.
این اصل بر فرایندی بودن درمان تاکید می نماید. یعنی مددکار اجتماعی باید برای بیمار و خانواده او توضیح دهد که اعتیاد یک فرایند است که ممکن است فرد بیمار دچار مشکلاتی شود اما با پیگیری مستمر و بهره گیری از خدمات روانشناسی، مشاوره و استفاده از کمک متخصصین می توان در درمان به بیمار کمک نمود. در این زمینه می توان از استعاره های مختلفی از جمله « استعاره کوه» استفاده نمود و توضیح داد که درمان مثل بالا رفتن از کوه می ماند که همراه با مشکلاتی است اما پیگیری مستمر می تواند بیمار را در رسیدن به مقصد کمک نماید.
در این زمینه باید به خانواده بیمار نیز توضیح داده شود که انتظار نداشته باشند با درمان بیمارشان همه مشکلات وی حل شود بلکه مشکلات به تدریج کاهش پیدا می کند و بنابراین از بیمار انتظار تغییرات بزرگ را نداشته باشند. در این رابطه تفاوت عود و لغزش برای خانواده توضیح داده شده و مددکار عنوان نماید که عود به معنی لغزش نیست. لغزش جزئی از فرایند درمان و یکی از مراحل تغییر است و بنابراین به معنای شکست درمان نیست . همچنین مددکار می تواند فرایند درمان ( شروع ، ماه عسل، تثبیت درمان و درمان کامل) را برای بیمار و خانواده وی توضیح دهد. بیان این تفاوت ها در ایجاد درک واقع بینانه در بیمار و خانواده وی و پیش بینی موقعیت های دشوار در فرایند درمان از جانب مددکار بسیار مهم بوده و خانواده و بیمار آمادگی خود را برای مقابله با مشکلات اعلام می کند.
اصل 10- نظارت ، رهبری و آموزش: مددکاران اجتماعی که دارای تجربه درمان در ارتباط با مددجویان دارای اختلال مصرف می بایست تلاش های پژوهشی، آموزشی، مدیریتی و نظارتی را در ارتباط با افراد، گروهها و سازمان ها بکار بگیرند.
اصل 11- توسعه حرفه‌ای: مددکاران اجتماعی که خدماتی برای افراد سوء مصرفکننده و خانواده هایشان فراهم می کنند باید مسئول رشد حرفه ای خود متناسب با استاندارهای حرفه ای مددکاری اجتماعی باشند. در این اصل تاکید بر رعایت استانداردهای مددکاری اجتماعی در فرایند درمان اعتیاد و توجه به اصول و ارزش های مددکاری در فرایند درمان است. توجه به اصول مددکاری اجتماعی در افزایش کارایی مددکار و ارائه خدمات مناسب با وضعیت بیمار وخانواده او موثر است.
اصل 12- صلاحیت فرهنگی: مددکاران اجتماعی می بایست در جستجوی یافتن فهم تاریخچه، سنت، انتظارت ، ارزش‌ها و نگرش های گروههای گوناگون باشند که بر درک اختلال سوء مصرف مواد و برنامه ریزی درمانی تاثیر می گذارد. مددکاران اجتماعی می بایست منطبق با اصول ارزش های مددکاری اجتماعی عمل نمایند.
در این اصل تاکید اساسی بر رعایت هنجارهای اجتماعی و ارزش ها وسنت های حرفه مددکار اجتماعی در ارتباط با بیماران سوء مصرف کننده مواد است. با توجه به این اصل مددکار اجتماعی می تواند به انجام کارهای پژوهشی و تحقیقاتی در خصوص بررسی انتظارت و نگرش بیماران و سنجش انتظارات و ارزش های آنها بپردازد. مددکاران باید به ارزش های قومی و فرهنگی توجه نموده و با آشنایی با این ارزش‌ها و باورها سعی در شناسایی عوامل محافظتی و عوامل خطرآفرین محلی، قومی و مذهبی نمایند. توجه به این اصل در تداوم درمان بیمار و پایداری بهبودی وی بسیار موثر است.
 
 اصل 13- اطلاعات و تکنولوژی:
   مددکاران اجتماعی می بایست به تکنولوژی کامپیوتر و اینترنت دسترسی داشته باشند و از طریق ایمیل در جستجوی اطلاعاتی درباره وب سایت ها با هدف آموزش، شبکه سازی و منابعی که برای اقدام تاثیر گذارد و  تولید کننده مهم است باشند. از مهترین نقش های مددکار اجتماعی دسترسی به تکنولوژی های روز به منظور به روز نگه داشتن اطلاعات و تسریع در روند امور و خدمات به موقع ، در دسترس و فوری به بیماران است.
 
بحث و نتیجه گیری:
امروزه مددکاران اجتماعی با توجه به اصول و ارزش های حرفه ای در بخش های مختلف حوزه اعتیاد از جمله پیشگیری، درمان و بازتوانی بیماران بهبود یافته نقش و جایگاه موثری دارند. مددکاران اجتماعی بر اساس اصول حرفه ای و دانش تجربی و علمی اقدام به مصاحبه، شناسایی نیازها و مشکلات بیماران، خانواده و اجتماع محلی، طراحی و تدوین برنامه های کمکی و اجرای مداخلات موثر و مبتنی بر شواهد می نمایند. بر همین اساس مددکاران با بهره گیری از کدهای اخلاقی و در تعامل با سایر متخصصان خدمات شایسته ای به بیماران وابسته به مواد و خانواده های آنها می نمایند. در هر یک از سطوح ارایه خدمات، نقش و جایگاه مددکاران اجتماعی متفاوت است. با این وجود هر یک از این سطوح دارای اصول مشترکی است که در این مقاله به تفصیل به آن پرداخته شد.
نویسنده: دکتر سلمان قادری، مددکار اجتماعی، دکتری جامعه‌شناسی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۰۲ ، ۰۱:۳۶
سجاد بختیاری نژاد

 

 

Help protect youth from harmful nicotine products

In 2022, 12% of 8th-graders, 20.5% of 10th-graders, and 27.3% of 12th-graders reported vaping nicotine in the past year, numbers that have greatly increased in the past five years.[1] Nicotine vaping remains one of the most used substances among adolescents, and vaping accounts for most adolescent nicotine use.[2] Flavored e-cigarettes are the most commonly used, with nearly 85% of middle and high school students who use e-cigarettes using flavored e-cigarettes. Fruit flavors are the most popular, followed by candy, desserts, or other sweets. Disposables are the most commonly used devices, accounting for over half of adolescents’ e-cigarette use.[3]

Nicotine exposure before age 25 can harm parts of the brain that control attention, learning, mood, and impulse control and can increase the risk for future addiction to other substances and the use of traditional cigarettes.[4] Vaping also exposes users to toxic chemicals and other harmful ingredients. Youth vaping led to an outbreak of lung injuries (EVALI) among adolescents in 2019.

For years, the tobacco industry has used flavors to entice young users, despite the health risks. In 2020, the federal government prohibited the sale of flavored, refillable cartridge-based e-cigarettes. However, this left a loophole for the now popular disposable flavored e-cigarettes. Synthetic nicotine products are also growing in popularity, as companies are increasingly selling such products in an effort to evade government regulation.

Without targeting the products that are most popular among youth, the flavored, disposable vapes, efforts to curtail youth nicotine use will have limited effectiveness.

The Disposable ENDS Product Enforcement Act of 2023 would close this loophole. It would direct the Secretary of Health and Human Services to update guidance to describe how the agency will prioritize enforcement against disposable electronic nicotine delivery systems (ENDS), including non-tobacco-derived (synthetic) nicotine products

ترجمه در

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۰۱ ، ۲۳:۱۳
سجاد بختیاری نژاد

پیشینه

یک چالش به ویژه مشکل برای درمان اجتماعی (community treatment) افراد مبتلا به بیماری‌های روانی جدی، ارائه سطح قابل قبولی از مراقبت در طول مراحل حاد بیماری روانی شدید است. مدل‌های مراقبتی مداخله در بحران (crisis‐intervention models) به عنوان یک راه حل احتمالی توسعه یافتند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۰۱ ، ۱۹:۰۴
سجاد بختیاری نژاد
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۰۱ ، ۱۸:۴۴
سجاد بختیاری نژاد

جوانه های امید و نشاط راستین

کرمانشاه چهار راه پمپ گازوِیئیل به سمت اربابی روبروی دبستان شاهد زنگنه

 

لوگو

 

مرکز

 

Transient damage reduction center, the shelter of the buds of true hope and vitality

 

11

2

 

3

 

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۰۱ ، ۲۲:۱۶
سجاد بختیاری نژاد

ایران یکی از ده کشور بلا خیز دنیاست و در یکصد سال اخیر بیش از ۱۸۰۰۰۰نفر در این بلایا که بطور عمده زلزله بوده است کشته شده اند . در طی ۸ سال گذشته ۹۲۴ زلزله ۳ تا ۷/۳ ریشتری اتفاق افتاده که باعث کشته شدن۱۷۶۷۶ نفر و زخمی شدن ۵۳۳۰۰ نفر وتخریب ۲۷۵۰۰۰ منزل مسکونی و وارد آمدن ۲۵۰۰بیلیون ریال خسارت مالی شده است.

در جریان بلایای طبیعی آسیب بهداشتی به افراد مثل یک کوه عظیم یخ است که قسمت اعظم آن زیر آب قرار دارد و دیده نمی شود . مرگ ومجروحیت جسمانی در بخش بیرونی آب قرار گرفته ولی معلولیت و عواقب روانی حوادث که گاهی تا پایان عمر باقی می ماند بدنه اصلی این کوه یخ را تشکیل می دهد و در اکثر موارد مورد غفلت قرار می گیرد .

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۰۱ ، ۰۳:۴۹
سجاد بختیاری نژاد

Report on the case management plan of the Institute of Real Sprouts of Hope and Happiness

Case management is a coordinated process for measuring, planning, facilitating, providing services, evaluating and supporting the provision of basic facilities and services to individuals and families by connecting the target group to available resources to improve the quality of life of service recipients. Be.

The implementation process of the case management process in Kermanshah province is as follows.

The total number of cases referred to the Institute of Sprouts of True Hope and Happiness is 70 cases, of which 50 clients have been discharged by 10/10/97 and another 20 clients are being discharged.

The actions taken for the clients in the form of fifteen titles are as follows.

A total of 70 initial interviews were conducted, of which 700 were home visits for discharged clients. Of these, 56 returned to the family center. 8 people were referred to TC centers and shelters. 105 people were referred to MMT centers for four courses of methadone treatment. A total of 50 people were introduced to the Technical and Vocational Organization for vocational training and job search for vocational empowerment and vocational training courses. 66 people were introduced for registration (identity card and national card) and 52 people were successful in receiving documents and 38 people were introduced to the relief committee for economic support, of which only 2 were approved by the committee. One person was in line for a loan and one person received 300 thousand tomans on a case-by-case basis. 5 people need medical services and 62 people have been introduced to receive health booklets. 10 people who started re-use and were referred back to the camp and the rest were introduced to NA sessions. 500 cases of motivational counseling to stay in the treatment process and 700 cases of follow-up and telephone counseling with clients and their families have been discharged.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۹ ، ۱۹:۰۹
سجاد بختیاری نژاد

http://T.me/PreventionofAddiction
علی صدای عدالت انسانیت
آن که محتاج قرص نانی است چگونه می تواند فاضل باشد؟
فرارسیدن عید غدیر را بهانه می کنم ضمن تبریک این مناسبت  در این یادداشت از جلد اول کتاب علی صدای عدالت انسانیت با عنوان علی و حقوق بشر تالیف جرج سجعان جرداق ترجمه عطا محمد سردار نیاو سید هادی خسرو شاهی ازانتشارات فراهانی جملاتی را انتخاب کردم که به شرح زیرمی آورم:
«دوست داشت و در آن غلو نمی کرد، وفا دار بود،با تمام وجودش این را دریافته بود که آزادی را قداستی است که جهان هستی خواستار آن است و جز آن را نمی خواهد.وجهه همت او رسیدگی به درماندگان و ستمدیدگان و فقرا بود تا داد آنان را از استثمارکنندگان بستاند و زندگی آرام و راحت به آنان ببخشد.او در سر آن نبود تا سیر بخورد و خوش بپوشد و راحت بخوابد، در حالی که روی زمین فقرا و بینوایانی باشندکه حتی امید به قرص نانی نداشته باشند.و بیان او چه بزرگ است:آیا من خود را قانع کنم که به من امیر المومنین بگویند، ولی در سختی های زندگی با آنان(مردم وفقرا) دمساز نباشم».
علی(ع)معتقد بود که«راستی را اگر چه به تو زیان رساند، بر دروغ،اگر چه به سود تو باشد،مقدم دار».به مصیبت دیگران شادی نکن و با مردم به نرمی و محبت،دوستی کن. کرم و بخشش ازاخلاق و مبین جوانمردی او بود.از هیچ مخلوفی کینه به دل نداشت.
او معتقد است که:آن که محتاج قرص نانی است چگونه می تواند فاضل باشد؟.نان برای همه وسیله صلح و آرامش است، عامل استقرار نظم و وسیله ای است که انسان را آماده تفکر و احساس می نماید و همبستگی او را با مردم براساس صحیح استوار می سازد.آن کس که آتش گرسنگی درونش را عذاب می دهد،و خون زندگی را در رگ و پوستش می خشکاند،و نور ایمان را در دلش خاموش می سازد، دوستی را به کینه ای عمیق و آرامش خاطر و پاکی روح را به بدبینی و بغض و عداوت وحشتناک بدل می سازد، نمی تواند فردی مطمئن به زیبایی های زندگی،و مومن به عدالت دیگران و راهنمای برادر خود و دوست دار مردمان باشد.
خدمت به انسان،رفع نیازمندی و در هم کوبیدن ظلم اساس سیاست حضرت علی(ع)بود.یک بار پیامبر(ص) به او نگریست و فرمود:

« ای علی، خداوند تو را به نیکوترین پیرایه خود آراسته است: مهر بیچارگان و دردمندان را در دل تو نهاده، و تو را از این که آنان پیرو تو باشند، خشنود گردانیده و آنها نیز از این که تو پیشوای ایشان باشی، راضی و خوشحالند».
با این امید که منش و روش ایشان در عمل سرلوحه زندگی مان باشد.انشاءا....
https://www.instagram.com/prevention_of_addiction/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۹۸ ، ۲۲:۲۶
سجاد بختیاری نژاد